اصولا من از ویژگی انتخاب بازیگرها تو سریال های مختلف کره ای خوشم میاد ..شما دقت کنید ..بازیگرها نقش هاشون رو تکرار نمیکنن ..ممکنه یه بازیگر مثل این اقا که قبلا تو سریال وارثان نقش یه منشی خوب رو بازی کرده بود حالا نقش یه قاتل رو بازی میکرد ..این چرخش بازی بازیگرها به نظرم عالیه ..یا مثلا دی او ..نقشش رو با سریال همسایه بغلی اکسو مقایسه کنید ..اون پسر مظلوم ومهربون کجا واین قاتل ترسناک کجا ..واقعا احسنت ..من از این جلوه ی سریالهای کره ای خیلی راضی هستم ..
وچهارمین شخص مین وو ..بردار لی هیون ...اخ که من چقدر از فیس صورت این اقا پسر خوشم اومد ..عینهو نقاشی های کارتونی از شخصیت های ژاپنی بود ..هم میترسوندت ..هم دلت به حالش میسوخت ..به نظرم این بازیگر هم کارش رو خیلی خوب انجام داده بود ..

موسیقی کار
به نظرم خیلی تاثیر گذارو انچنانی نبود ..معمولی شاید هم رده پائین اندکی همراه با تم داستان ..نمیتونم به عنوان یه کار عالی در زمینه ی موسیقی ازش اسم ببرم ..راستش رو بخواین نه ..راضی نبودم ..

عاشقانه ی داستان ..
خب دروغ نمیگم من اصلا از عاشقانه ی داستان وحس بین لی هیون وچا جی ان راضی نبودم ..این دوتا زوج خوبی برای هم نبودن ..نمیگم بازیگر ها یا شخصیت پردازی ها بد بود نه اتفاقا همه چیز خوب بود جز اینکه این دو نفر از نظر ظاهر بهم نمیومدن ومعجونشون چیز جالی نبود ..ترجیح میدادم دختری که تو سریال تو کی هستی 2008 یا سریال همگی محاصره شدید این نقش رو ایفا میکرد ..
اما به هرحال خیلی هم بد نبود ..چون زیاد تم عاشقانه اش رو پررنگ نکرده بودن وبیشتر رو همون سناریوی قتل وجسدها وگذشته ی لی هیون میچرخید ..قابل تحمل بود ونه ازار دهنده

نکات مثبت کار
به نظرم یکی از بهترین کارهای نویسنده این بود که همزمان با حدس هایی که بیننده میزد نویسنده هم این حدس ها رو تقویت میکرد واصطلاحا خودش رو به کوچه ی علی چپ نمیزد ..یه وقتهایی نویسنده خودش رو میزنه به نفهمی درحالی که بیننده تا ته موضوع رو رفته خداروشکر سر کارمون نذاشته بود واصطلاحا اب نبسته بود به داستان ..
چیزی که واقعا نویسنده تونسته بود به خوبی توی کار به بیننده القا کنه چند لایه بودن شخصیت های اصلی لی هیون ..مین وولی جون هو ..این اشخاص در عین حال که باهوش با تدبیر وزیرک به نظر میومدن ..اما درعین حال تو عمق وجودشون چنان زخم هایی درکودکی دیده بودن که تمام زندگیشون رو تحت الشعاع قرار داده ..
یکی دیگه از موارد این بود که جور دیگه ای به برخورد ورفتار قاتلین وطرز تفکر مجرمین می پرداخت ..اینجا یه مجرم دقیقا بیخ گوشت هست ..میدونی که خطرناکه ..میدونی که قاتله ..اما هیچ اثباتی برای بی گناهیش نداری ..به نظرم این روایت جالب باعث جذابیت بیش از حد سریال شده بود ..

نکات منفی
از اون طرف نکته ی منفی کار این بود که بعد از چند قسمت بیننده از خودش میپرسه چه جوری امکان داره این قاتل برجسته این قدر راحت وارد دستگاه پلیس بشه وکلی هم هوادار داشته باشه ..به قول یکی از بچه ها ..همه ی پلیس ها قاتل از اب در اومدن ..مگه داریم ..؟
دو سه قسمت اخر هم یکم روند داستان کند شد ولی زیاد به پیکر داستان لطمه نمیزد .

پایان سریال ..
خب من نمیدونم باید چی بگم ..یه پایان هوشمندانه و باز برای فصل دوم سریال ..؟یا ندیده گرفتن بیننده از طرف نویسنده ..؟یکم به نظرم غیر منطقی بود ..چه طور امکان داره اینقدر راحت لی هیون ..لی جون هو رو که مسبب تمام بدبختی هاش بوده به این اسونی رها کنه ..درسته که لی جون هو ..لی هیون ومین وو ادمهای عجیب وغریبی بودن که یکم درک کردنشون از طرف مخاطب ثقیل بود ..اما اینکه خیلی راحت گذاشت لی جون هو با اون لبخند ژکوند فرار کنه عجیب بود ..توقع بیشتری داشتم ..

جدای از اینها من کار نویسنده رو تحسین میکنم ..نشون دادن واقعیت ها وناهنجاری های اجتماعی اون هم در پس مسائل پلیسی به نظرم تحسین برانگیز بود ..هرچند که نویسنده بیشتر از تم رئال کار بیشتر روی جذابیت های سریال کار کرده بود ..یعنی سریال بیشتر برای جذب بیننده ساخته شده بود درکنارش کمی هم هوشمندانه مشکلات اجتماعی رو درش گنجونده بودن ..درمقایسه با سریال رئالی مثل پرونده های گمشده ی ام ..جلوه های زیباتر وبهتری داشت

سکانس برتر .
به نظرم دو تا سکانس واقعا ارزش اسم بردن رو داره اول اون صحنه ای که لی هیون برحسب هوش زیاد متوجه میشه برادرش مرتکب قتل شده ..ووقتی از مردی که جسد ها رو از بین میبرد پرسید تا حالا با چند نفر اینکار رو کردی مرد دستبند توی دستش که پراز مهره بود رو نشون داد ..وای ..واقعا تجسمش هم برای ادم سخته که برادرش مرتکب این همه جنایت بشه ..دونه به دونه ی مهره های دستبند رها میشد وعمق این فاجعه رو نشون میداد

ودومین سکانس ..جایی که لی جون هو (وای که چقدر این اسم ها سخته ..ده دفعه نگاه کردم تا اشتباه تایپ نکنم ) ومین و به همراه لی هیون سر میز غذا هستن این درحالیه که خیلی راحت راجع به قتلی که همین حالا درحال وقوعه صحبت میکنن ..واین درحالیه که هیچ کدوم هیچ قدمی برای جلوگیری از جرم انجام نمیدن ..انگار به مجرم حق میدادن که این جرم رو مرتکب بشه ..
اون لحظه ای که لی هیون بعد از فهمیدن جریان به قتل رسیدن مجرم به سر میز غذا میاد ومیبینه هردو خیلی راحت دارن به خوردن ادامه میدن واقعا ازار دهنده بود ..اینکه مین وو بعد از اینکه بیست سال تحت سرپرستی لی جون هو بوده حالا واقعا تبدیل به یه هیولا شده ..اینکه هرچه قدر هم لی هیون خودش رو به سختی بندازه مین وو بازهم دست پرورده ی یه قاتله ..

نمره به کار ..
من بهش نمره ی 8.5 رو میدم چون تا حد زیادی من رو سرگرم ودرگیر کرد ..وبه اونهایی که به سریال های پلیسی جنایی علاقه دارن پیشنهاد میکنم این سریال رو ببین ..
مخصوصا که سریال بیش از حد خشونت امیز نبود وعملا بیننده چیزی از ظاهر مقتولین نمی بینه پس میتونم بگم زیاد فیلم کثیف واعصاب خورد کنی نیست .

نویسنده moon shine